همه جهان امروز، به مدیریت ایرانی نیاز خود را اعلام نموده اند. و براساس تحقیقات میدانی، ثابت شده که ایرانیان در تمام کارهای محوله، از سوی آمریکا و اروپا و قاره های دیگر، موفق ترین مدیران بوده اند. تا درجات فوق العاده بالای مدیریت، ارتقا پیدا کرده اند. شرکت های مهم آمریکایی و اروپایی، بالاترین دستمزدها را به مدیران ایرانی می دهند. و نیاز رفاهی و مالی انان را، در شرایط حداکثری تعیین و :حتی به آنان ویزا و اقامت رایگان می دهند، تا بعنوان مدیر مستقر در آن کشورها، مشغول به کار شوند. بطوریکه ایران از نظر صادرات: نیروی انسانی متخصص و مخصوصا مدیریت، در رتبه اول جهان قرار دارد. در داخل نیز همه دانشجویان و نیروی کار، خود را برای مدیریت در یکی از: کشورهای خارجی آماده می کنند. در سطح کلان نیز، ایران کار های غیر مدیریتی مانند: خدمات پسماند یا امور کارگری را، به اتباع همسایه ها واگذار می کند. و خود مشغول به مدیریت جهانی هست. مثلا افغانها در ایران، که بیش از 5میلیون نفر هستند، همگی در کار ساختمانی و عمرانی، به خدمات خود ادامه می دهند و از این رو باری از دوش ایرانیان برمی دارند. پاکستانی ها در کار کشاورزی، به کمک ایران آمده اند بطوریکه :اغلب برنج خوراکی ایرانی را: هندی و پاکستانی تشکیل می دهد. عراقی ها و خط مقاومت، به مبانی فقهی و حوزوی: ایران کمک می کنند. و چین بیشترین نیروی خدماتی ترابری را انجام می دهد. آمار ها نشان می دهد که در ایران، رشته مدیریت از نظر کمی و کیفی، به بالاترین درجه رشد خود رسیده: در حالیکه بقیه رشته ها به دانشجویان خارجی واگذار شده است: براساس تحقیقات انجام شده، از منابع سازمان سنجش کشور، رشته مدیریت در قبل از انقلاب، فقط بازرگانی بوده ولی بعد از انقلاب، شاخه ها و میان رشته های فراوانی به خود گرفته: مانند مدیریت صنعتی، مدیریت دولتی تا مدیریت پسماند. که حدود 50میان رشته ای را شامل می شود. براساس این تحقیق، تورم دانشجوی مدیریت نیز به 50برابر رسیده: بطوریکه گفته شده:افزایش ظرفیت پذیرش مدیریت، به دو برابر 5رشته فلسفه، علوم اجتماعی،تاریخ، زبانشناسی و اقتصاد رسیده است. یعنی هماهنگی کاملی بین پذیرندگان، و دانشجویان بوجود آمده: هم دانشجویان اقبال بیشتری: به مدیریت نشان داده اند، و هم دولت ظرفیت پذیرش مدیریت: و رشته های فرعی ان را افزایش داده است. در تمام سالهای اخیر، 50درصد پذیرفته شدگان: رشته های دیگر هم در روند تحصیلی خود، بسوی رسته مدیریت گرایش پیدا کرده اند یعنی اگر در دوران لیسانس و کارشناسی و کنکور، در رشته های ریاضی و فنی و مهندسی و پزشکی قبول شده اند، در دوره های ارشد و دکتری و حتی پسا دکترا، به مدیریت روی اورده اند. و عملا هم در پست های مدیریتی مشغول به کار شده اند. لذا این روند ثابت می کند: علت بیکاری فارغ التحصیلان هم، تغییر ذائقه کاری انان :به سمت مدیریت است. یعنی دوست ندارند زیر دست: کسان دیگری باشند، بلکه خودشان کسب و کار مدیریتی داشته باشند. از این رو :رشد شرکتهای مستقل و دانش بنیان، با شتاب بالایی همراه بوده است. اغلب انها هم سکوی پرش به سوی : مدیریت جهانی محسوب می شوند. یعنی براثر تورم مدیریتی در ایران، آنها با ورود به شرکتهای دانش بنیان ، دوره کوتاه مدت مدیریت جهانی را، تجربه کرده و با کسب ارتباطات لازم، آماده اعزام به یکی از کشورها می شوند. (که البته برخی ها آن را فرار مغزها عنوان می کنند). در حالیکه این امر نشان می دهد: تورم نیروی متخصص و نخبه، در ایران بقدری زیاد است که به ان: تعبیر (بی توجهی) می گویند. یعنی نخبگان در ایران مانند: آثار باستانی آنقدر زیاد هستند، که گاهی رسیدگی به آنان، در صف های طولانی است. توفیقات مدیران ایرانی در جهان هم، به حدی است که تقاضا برای مدیر ایرانی، به بالاترین نیاز انها تبدیل شده است. مثلا کشوری مثل آمریکا، با اینکه 22تریلیون دلار بدهکار و: هرسال با کسربودجه مواجه هست، اما بالاترین دستمزدها را به ایرانی ها می پردازد.